مشاهده همه 2 نتیجه
بازی و سرگرمی، کلماتی است که بسیاری از ما در زبان فارسی، به جای یکدیگر به کار میگیریم و به تفاوت آنها کمتر دقت میکنیم. البته این مسئله، محدود به بازی و سرگرمی نیست و برخی از کلمات و افعال دیگر در حوزه بازی و بازی سازی نیز، هنوز حد و مرز دقیق خود را پیدا نکردهاند. به همین دلیل، ترجمهی عبارت Playing a game برای ما چندان ساده نیست.
در این درس قصد داریم با الهام از مطالعات پیتر گری در کتاب Free to Learn با تفاوت بازی و سرگرمی و اهمیت آن در گیمیفیکیشن بیشتر آشنا شویم.
الا شطرنج بازی کردن را با فعالیت کسی مقایسه کنید که از نمایشگاه کتاب، تعداد زیادی کتاب خریده است و شب هنگام استراحت، حوصلهی کتاب خواندن ندارد، اما کتابها را روی هم میچیند و دقت میکند که سقوط نکنند!
خودش هم میداند که ساعتی بعد، باید همهی آن کتابها را کنار بگذارد یا در کتابخانه بچیند، اما همچنان خود را با این کار سرگرم میکند.
البته اگر در یک گردهمایی فامیلی، همه قطعات یکسانی از این پلاستیکها را در درست بگیرند و قرار بشود که هر کس، دیرتر از بقیه، حبابها را ترکاند، ظرفها را بشوید، این سرگرمی به بازی تبدیل شده است.
دقت داشته باشید که وقتی در مورد هدفمند بودن حرف میزنیم، باید چند نکته را همواره مد نظر داشته باشیم:
در ماجرای ترکاندن حباب هوا، اگر کسی از پنجرهی اتاق به داخل نگاه کند و قرارداد شما را نداند، چند نفر را خواهد دید که به ترکاندن حبابهای هوا، سرگرم هستند و متوجه نمیشود که شما در حال بازی هستید.
ما هیچوقت نمیتوانیم ذهن کسی را به صورت دقیق و کامل، بخوانیم و بشناسیم. بنابراین میکوشیم از روی رفتارش، ذهنیت وی را حدس بزنیم.
شاید همان کسی که سرگرم چیدن کتابهاست، با خودش قرار گذاشته باشد که حداکثر طی مدت سی دقیقه، شصت کتاب را روی هم بچیند و اگر وسط کار او را صدا کنید، ناراحت بشود و حتی سر شما فریاد بزند که مزاحمش شدهاید. در اینجا بحث، فراتر از سرگرمی است و واقعاً یک بازی شکل گرفته است.
از سوی دیگر، پدری که با جدیت با فرزندش در حال منچ بازی کردن است، ممکن است با شروع اخبار، بازی را رها کند و به سراغ تلویزیون برود. منچ، برای فرزند، یک بازی بوده و پدر به عنوان سرگرمی به آن نگاه میکرده است.
حتی ممکن است بگوییم پدر، مشغول انجام وظایف والدانه بوده و الگوی بازی و سرگرمی، به هیچ وجه در ذهن او وجود نداشته است.
نمیتوانیم بگوییم یک کار مشخص، ۱۰۰% هدفمند است یا هدفمند نیست. هدفمند بودن، میتواند یک طیف باشد.
وقتی شما در اینستاگرام خود، از روی ستون Following ها، سرگرم تعقیب رفتار دوستان خود هستید و میبینید که چه کسی کجا را لایک میکند و چه عکسی را میبیند، شاید به سادگی نتوانیم بگوییم که این کار هدفمند یا بی هدف است.
از سویی، دنبال هدف خاصی نیستید و صرفاً سرگرم گذران زمان هستید. از سوی دیگر، بدتان نمیآید بدانید که چه کسی الان آنلاین است و یا شاید عکس و تصویر خوبی را ببینید و شما هم با اکانت جدیدی آشنا شوید.
چنین فعالیتی، ممکن است جایی در میانهی هدفمند بودن و بی هدف بودن قرار بگیرد.
ضمن اینکه برای فرد دیگری، ممکن است همین کار، نه بازی باشد و نه سرگرمی. او واقعاً میخواهد مطمئن شود که دوستش، به اینترنت دسترسی ندارد و یا اینکه به او دروغ گفته است!